آقا پوریا دلربای ماآقا پوریا دلربای ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

آقا پوریا ღ جوانـــمرد کوچــــک

قصه های خاله قندون مهربون

عزیزمامان                                   هرشب قبل از خواب من یا بابایی واست لالایی یا قصه میخونیم اسم کتاب لالایی ات هم (لالاگل نسرین   ببینی خوابهای رنگین)  لالایی گفتن واسه من و بابایی دیگه عادت شبانه شده راستی یک شب هم واست کتاب قصه (قصه های خاله قندون) را خوندم امیدوارم که ازش خوشت اومده باشد عزیزم لالایی ها که بابااکبر برات میخونه را ضبط کردم بعدا که بزرگ شدی واست میگذارم تا ببینی چقدر بابایی دوست داره و واست چه کارها میکنه...
23 مهر 1392

وسایل اطاق کودک ناز من

امروز مصادف با مبعث رسول اکرم وسایل سیسمونی کودکم را مادر جونش به همراه خاله ها و زن دایی و خاله های مامان آوردند. گلکم اطاقت خیلی خوشکله وسایلت این زیبایی را چندین برابر کرده هر روز میرم و وسایلت را باز و بسته میکنم و هزار دفعه قربونت میرم. عزیز دلم کم کم داری بزرگتر می شی و به این دنیا نزدیکتر میشی احساس میکنم که داری یه کم دور و برت را جمع و جور میکنی و خودت را واسه یه سفر بزرگ آماده میکنی.   *پوسترهای اطاق کودکم* 1392/3/17 &A&L ...
21 مهر 1392

سبزه عید قند عسلم

گل پسرم                                                                                   امسال عید هر چندکه به دنیا نیامده ای و هنوز درون وجود مامانی هستی اما با این حال بودنت احساس میشه و تو هم یک نفر از اعضای خانواده مامان جون  هستی امسال مام...
21 مهر 1392

کیک و کماج مادر جون

نمکی مامان                                                                       مادرجونت امروز به همراه خاله هات و زن دایی هات بعد از اذان مغرب کماج آوردند دیگه من نگم خودت که چشیدی چقدر خوشمزه بود راستی فقط برا شما کماج نیاورده بودند برا مامانی هم دو تا لباس بارداری آورده بودند از همین جا با هم یه دستت درد نکنه ویه بوس محکم برا مادرجون میفرستیم.     ١٣٩١/١٠/١١ &A&L ...
21 مهر 1392

ماهی قرمز،گل پسرکوچولوی من

بهترینم  دو سه روز دیگه بیشتر به عید وشروع سال 92 نمانده است سبزه عیدت را که مامان جون درست کرد و ماهی عیدت را هم امروز به همراه بابایی خریدیم  ماهی گل پسرم خیلی خوشکله تنگ ماهی امسال ما عوض سالهای قبل که دو تا ماهی داشت یه ماهی کوچولوی خوشکل دیگه افتخار دادن و بهشون اضافه شدن و امسال یه تنگ ماهی خاص به همراه سه تا ماهی کوچولوی قرمز داریم و خاص بودنش به خاطر اینه که ماهی کوچولوی آقا پسرم بهشون اضافه شده است.     *اگه گفتین ماهی گل پسرم کدومه؟*   1391/12/27 &A&L   ...
21 مهر 1392

خبر خوش ورود یک نی نی کوچولو

یکی یه دونه من           مامانی دیروز صبح دریک هوای سرد پاییزی متوجه شد که خداوند عزیز هدیه ای به او داده است آمدنت واسه مامانی وبابایی مانند غرشی بود که آسمان دلمان را بارانی و باغچه وجودمان را سرسبز کرده است.آمدنت ستودنی است و برای آمدنت سجده شکر میگذارم زیرا آمدنت بزرگترین پدیده زندگی من است و به امید روزی که به دنیا بیایی و نظاره گر روی ماهت باشم راستش از حالا واسه دیدنت لحظه شماری می کنم و ما از امروز دیگه سه نفره شدیم و شما با آمدنتون خانه مان را به قول بابا اکبر که همین الان پیشم نشسته قمبلی بالا میکنی ولی به نظر خودم پرشور و نشاط میکنی. دیگه حالا مطمئنم که یک مادرم و دا...
18 شهريور 1392

آرام جانم سلام

  عزیز بابا با بایی اینقدر باهات حرف میزنه وکلی واست ذوق میکنه و بهت ابراز احساسات میکنه نکند که به حرفهاش گوش نکنی باید خوب به حرفهاش گوش کنی چون بهترین چیزی که بهت آرامش میده صحبت های بابا  اکبر با عزیز بابا است.امروز صبح هم اول ویار مامانی شروع شد اما من سعی میکنم نسبت بهش حساسیت نشون ندم وبه خاطر سلامتی ات اصلا بهش گوش نمیدم . گلم امروز مادر جون اومد خونمون و شیرینی اومدن شما کوچولو را آورده بود منم سونوگرافی که ازت گرفته بودیم نشونش دادم اینقدر برات ذوق کرد که بیا و ببین راستی بابایی چهارشنبه 1/9/1391 شبش به خاطر وجود مقدس عزیزی مثل تو برام یه شاخه گل رز خریده بود الهی قربونت برم که اومدنت به زند...
30 مرداد 1392