جوجه کوچولوی سه ماهه
سلام نی نی های ناز
من سه ماهگی را تمام و یک روزه که قدم به چهار ماهگی گذاشتم یعنی هفت میلیون و هفتصد و هفتاد وشش هزار ثانیه از تولدم میگذره نمیدونید که چقدر شیطون و بلا شدم و چه کارهای جدید و با نمکی میکنم.
شیرین کاری های من .......
موقع شیر خوردن به چشمهای مامان خیره میشم.
تازگی ها یک جیغهایی میزنم که نگو و نپرس.
وقتی مامان و بابا از پیشم میرند سریع متوجه میشم و گریه میکنم.
وقتی بغل کسی باشم و بهم بگن بیا قایم میشم و خودمو لوس میکنم.
برخلاف قبلا که یکی از دستام را میخوردم الان دوتا دست را به صورت همزمان و دیدنی میخورم.
وقتی بابا اکبر واسم آواز میخونه سریع آروم میشم و در خوندن بابایی را همراهی میکنم و به قول مامان صدام قشنگترین ترانه دنیاست.
خیلی دوست دارم بشینم و تلویزیون را تماشا کنم اونم کجا ؟؟؟؟ روی مبل
وقتی مامان پتو می اندازه روی پاهام هنوز پهن نکرده جمعش میکنم و از این کارم کلی ذوق میکنم.
به جای کلمه آقا که قبلا میگفتم الان میگم آقووووووووو
وقتی که مامان و بابا دارند غذا میخورند بهشون خیره میشم و دهنم را مزه مزه میکنم.
تازگی ها خنده هام صدا دار شده.
وقتی بابا اکبر از پشت تلفن صدام میکنه میخندم و از خودم عکس العمل نشون میدم.
وقتی آقا جون صدام میکنه و میگه آقا پوریا واسش دست و پا میزنم و میخوام بغلم کنه.
*اینم عکسهای سه ماهگی من*
*پوریا در حال تماشای تلویزیون*
92/7/20