آقا پوریا دلربای ماآقا پوریا دلربای ما، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

آقا پوریا ღ جوانـــمرد کوچــــک

صدای پای بهار

  بازم بهار می خواد بیاد مهمون خونه ها بشه می خواد یه کاری بکنه لبها به خنده وا بشه پروانه ها رو میاره پر بزنن تو باغچه ها صورت گل را ببوسن حرف بزنن با باغچه ها   آدمها رو وا می داره خونه تکونی بکنن بلبلا ر ووا می داره تا نغمه خونی بکنن   به ابر می گه بازم ببار به روی هر شهر و دیار بازم شکوفا می کنه گلها رو توی سبزه زار   بهار میاد با یک سبد پر از گلای رنگارنگ روی لبات جا می ذاره یه خنده ناز و قشنگ   ...
27 اسفند 1392

سفر به مشهد

  سلام دوستان گلم من حدود دو سه روز دیگه یعنی دوشنبه بعداظهر به همراه مامانم و بابا اکبر و مامان جون و آقاجون و عمه بهجت و اشرف میخوایم بریم مشهد اونجا نائب زیاره همتون هستم امیدوارم که امام رضا همتون را به زودی بطلبه ...
10 اسفند 1392

ღ عشــــــــق یعنی پوریا ღ

  امروز روز سپاس گذاری از خداوند است زیرا که عشق را آفرید تا یادمان باشد کسی هست برای عاشق بودن تا با تمام وجود به او بگوییم عشق من روزت مبارک    امروز دویست و پانزده روزه که من شدم قشنگترین و عزیزترین عشق مامان وبابایی                          اونها روز عشق را به خاطر وجود من روزی مقدس می دانند آخه با اومدن من عشق در زندگی اونها پر رنگ تر شده و رنگ و بویی خاص به خودش گرفته با وجود من تمام من ها به ما تبدیل شده و با حضور من تموم ثانیه ها به صورت ع...
27 بهمن 1392

ღ عشق مادرانه ღ

  پوریا جونم ، عشق من آرامش من تویی ، آرامش من همیشه با تو بودن است ، روز مرگ من روز بی تو بودن است هستم تا هستی ، هستم تا در کنارم هستی ، هستم تا لحظه ای که در قلبت باشم ، محال است بی تو حتی یک لحظه نیز زنده باشم ! این بود احساساتی که در قلب من بود ، تمام این کلمات عاشقانه به عشق این بود که تو در قلبمی و قلبم با هر تپش به تو میگوید که دوستت دارد فریاد میزند دوستت دارد ، باز هم میگوید دوستت دارد   ღ با تمام وجودم که به وسعت عشق مادرانه است دوستت دارم ღ *پسرم ، تبسم شیرین عشق گوشه ای از نگاه خداست ، تنها به نگاه او میس پ ارمت * اکبرم،...
27 بهمن 1392

*پوریا جون و ماه بهمن*

ماه تو اسمون ها خنده رو بود دور و برش ستاره های زیبا با شادی چشمک می زدن به ابرها عجب صفایی داره آسمون ها چه ماه نازنینی آسمون و می بینی یه باغ پر ستاره بریم ستاره چینی بهمن اومد اروم اروم پا برچین بیا شده یه جشن شاد و شیرین نقل می پاشن گنجشک های کوچولو روی سر گلهای شاد و رنگین چه فصل نازنینی غنچه ها رو می بینی سبد بیار تا باهم بریم به غنچه چینی بهمن اومد اروم اروم پا برچین بیا شده یه جشن شاد و شیرین نقل می پاشن گنجشک های کوچولو روی سر گلهای شاد و رنگین ...
24 بهمن 1392

جوجـه کوچــــــــــولوی هفت ماهه

                       پنج هزار و چهل ساعت است که من به دنیا آمده ام و امروز قدم به ماهگی گذاشتم.                      چه ساعات خوبی را با مامانم و بابایی گذرانده ام چه ساعات شیرین و خوبی را با مامان جون و آقاجونم گذارانده ام این لحظات جزء لحظات ناب کودکی من هستند و خواهند بود.                                      &nb...
24 بهمن 1392