آقا پوریا دلربای ماآقا پوریا دلربای ما، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

آقا پوریا ღ جوانـــمرد کوچــــک

نـــــــــدای محـــــــــرم

*ســــــــــــلام به تمــــــــام نینــــی های حسینــــــــی* از امروز به مناسب دهه محرم وبلاگ من یه کم متفاوت تر از گذشته میشه و به خاطر امام حسین رنگ و بوی محرم به خودش میگیره سال گذشته محرم من تو دل مامانی بودم ، اما امسال اومدم به جمع نی نی ها و سبزپوش امام حسین شدم. راستی زحمت دوختن لباسهام را هم عمه جون بهجت کشیده . دیروز مادرم پیشانی مرا با یا حســــــــــین بست  یکدفعه بغض من با دسته های اشک در کوچه ها شکست                           ...
14 آبان 1392

باران،رحمـــــــــــت الهــــــــــــــــی

امروزصبح آسمان ابری شد و نزدیک ظهر باران گرفت ، مامانی من را برای اولین بار با شال و کلاه به زیر بارون برد،من که تا به حال باران را احساس نکرده بودم وقتی دونه های بارون به صورتم می خورد چشمهام را به هم میزدم ولی  به خاطر اینکه من سرما نخورم من و مامانی زیاد زیر بارون نموندیم اما همین یه لحظه که زیر بارون بودیم خیلـــــــــی خوش گـذشت.           حسن باران این است         که زمینی ست ، ولی                    آسمانی شده است  &n...
11 آبان 1392

خانواده ما

  به تو سوگند و به ناز گل سرخ                            و به پروانه که در عشق فنا می گردد زندگی زیبا نیست پوریا جان آنچه زیباست تویی     *روز خانواده ،بر خانواده تمام نی نی ها مبارک * ...
8 آبان 1392

اولین مسافرت

  دو روز پیش من به همراه بابا اکبر و مامانم و عمه ناهید وبچه هاش برای اولین باررفتیم مسافرت اول رفتیم کاشان و ازهمه جا دیدن کردیم و بعد از اونجا رفتیم قم و  جمکران . سال پیش درست همین موقع بدون اطلاع مامان من توی دل مامانی بودم و باهاشون اومدم قم و جمکران. در مسافرت من  خیلی خوب و آروم بودم  و با بچه های عمه خیلی بهم خوش گذشت....   *اینم منم در اتوبان اصفهان،کاشان*   *پوریا پشت درب خانه آیت الله بروجردی،کاشان*   * باغ فین کاشان* ...
28 مهر 1392

مادرانه

اگر تو نبودی ... باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد. اگر تو نبودی، آسمان با همه حجم آبی اش، در چشم های همیشه خیس هر پدری ، دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی می شد که به زندانی کوچک بیش نمی ماند. اگر تو نبودی، شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب، دیگر معنایی نداشت. اگر تو نبودی ، شکوفه های زندگی به بهار نمی رسیدند و خانواده ، بی مفهوم ترین واژه ای می شد که در لغت نامه ها می شد پیدا کرد. اگر تو نباشی، هیچ بهاری حتی اگر لبریز شکوفه باشد دیدن ندارد. و این روزها اگر عاشقانه سپ...
23 مهر 1392